انگیزه چیست؟
انگیزه فرآیندی است که رفتارهای هدف مدار را آغاز، هدایت و حفظ می کند. این چیزی است که باعث می شود شما عمل کنید، چه خوردن یک لیوان آب برای کاهش تشنگی یا خواندن کتاب برای کسب دانش.
انگیزش شامل نیروهای بیولوژیکی، عاطفی، اجتماعی و شناختی است که رفتار را فعال می کنند. در استفاده روزمره، اصطلاح "انگیزه" اغلب برای توصیف اینکه چرا یک شخص کاری انجام می دهد استفاده می شود. این نیروی محرکه اعمال انسان است.
انگیزه فقط به عوامل فعال کننده رفتارها اشاره نمی کند. همچنین شامل عواملی است که این اقدامات هدفمند را هدایت و حفظ می کنند (اگرچه چنین انگیزه هایی به ندرت مستقیماً قابل مشاهده هستند). در نتیجه، ما اغلب باید دلایلی را استنباط کنیم که چرا مردم کارهایی را که انجام می دهند بر اساس رفتارهای قابل مشاهده انجام می دهند.
دقیقاً چه چیزی در پشت انگیزه های چرایی عمل ما نهفته است؟ روانشناسان نظریه های مختلفی از انگیزش ارائه کرده اند، از جمله نظریه انگیزش، نظریه غریزه، و نظریه انسان گرایانه (مانند سلسله مراتب نیازهای مازلو). واقعیت این است که نیروهای مختلفی وجود دارند که انگیزه های ما را هدایت و هدایت می کنند
ویژگی های انگیزه
انگیزه یک فرآیند مداوم است. تا زندگی، مردم نیاز به انگیزه داشتند. این یک پدیده روانی است که بر رفتارهای فردی تأثیر می گذارد. از آنجایی که مزایای صوتی دارد، پیچیده است.
در زیر ویژگی ها/ویژگی های اصلی انگیزه ذکر شده است:
فرآیند روانی
انگیزه یک فرآیند روانی است. این فرآیندی است برای رسیدن به نتیجه مطلوب از طریق تحریک و تأثیرگذاری بر رفتار زیردستان. یک مدیر باید مراقب باشد که نیازها، انگیزه ها و خواسته های هر یک از کارکنان سازمان را درک کند. زیردستان در رویکرد خود متفاوت هستند و حتی دو نفر را نمی توان با یک تکنیک انگیزه داد.
فرآیند مستمر
این یک فرآیند مستمر است. یک فرد راضی امروز ممکن است فردا راضی نباشد. وقتی یک نیاز ارضا شد، نیاز دیگری پدیدار می شود.
بنابراین انگیزه یک فرآیند بی پایان تا زمان تکمیل اهداف است. این مسئولیت مدیریت است که تکنیکها، سیستمها و روشهای جدید را برای برآوردن نیازهای متغیر کارگران توسعه دهد.
پیچیده و غیر قابل پیش بینی
پیچیده و غیرقابل پیش بینی است. خواسته های انسان نامحدود است و بر حسب زمان و موقعیت تغییر می کند. یک فرد راضی در حال حاضر ممکن است در آینده راضی نباشد. به روشی مشابه، حتی دو نفر ممکن است با رفتار و امکانات مشابه انگیزه نداشته باشند. بنابراین، یک مدیر باید برای ایجاد انگیزه در زیردستان و دستیابی موثر به اهداف آگاه باشد.
عملکرد فراگیر
این یک عملکرد فراگیر در تمام سطوح مدیریت است. هر مدیری از سطح بالا تا پایین ترین سطح در سلسله مراتب مدیریتی مسئول ایجاد انگیزه است.
یک مدیر در درجه اول مسئول ایجاد انگیزه در زیردستان خود و ثانیاً سایر زیردستان در سلسله مراتب مدیریت است. برای این منظور، توسعه مفهوم کار گروهی و روحیه تیمی در بین همه اعضای سازمان ضروری است.
بر رفتار تأثیر می گذارد
یکی از بخش های مهم انگیزه تأثیرگذاری بر رفتار افراد است. مدیریت باید بر رفتار کارکنان تأثیر بگذارد و آنها را ترغیب کند که بیشتر روی کارشان تمرکز کنند.بنابراین، یک مدیر باید نقش رهبر را ایفا کند تا بر رفتار زیردستان تا رسیدن به اهداف مشترک تأثیر بگذارد.
متمرکز بر کل فرد
افراد برای برآوردن نیازهای نامحدود خود انگیزه دارند. یک فرد نمی تواند تا حدی انگیزه داشته باشد زیرا او یک واحد مستقل و جدایی ناپذیر است.
به عنوان مثال، هرگاه فردی بخواهد یک جفت کفش بپوشد، فقط پاها انگیزه ندارند، اما تمام بدن فرد برای تهیه کفش انگیزه دارد. بنابراین، انگیزه بر روی افراد و نگرش آنها برای بهبود کارایی کاری متمرکز است.
انگیزه مثبت یا منفی
آخرین اما نه کم اهمیت، انگیزه می تواند منفی و مثبت باشد. مثبت به کارگران وعده انگیزه و پاداش می دهد. مشوق ها شامل منافع مالی و غیر مالی است. منفی بر اساس تنبیه برای عملکرد ضعیف است، مانند به حداقل رساندن دستمزد، تنزل رتبه، پایان کار و غیره. بر اساس الزامات، یک مدیر می تواند از انگیزه مثبت و منفی برای عملکرد بهتر استفاده کند.مثبت در مقابل انگیزه منفی
انگیزه را می توان به انگیزه های مثبت و منفی طبقه بندی کرد. هر دو انگیزه در زمان و موقعیت لازم مهم هستند. انگیزه منفی به معنای تشویق دیگران به انجام آن با تنبیه و مثبت با برخی انگیزه هاست.
انگیزه مثبت
علاوه بر این به عنوان رویکرد "هویج" نامیده می شود. این به معنای ارائه برخی از پاداش ها برای تأثیرگذاری بر کارکنان به شیوه مطلوب برای تحقق اهداف مشترک است. چنین پاداش هایی می تواند به صورت نقدی یا غیر پولی یا هر دو باشد.
مشوق های پولی مشوق هایی هستند که به صورت نقدی اعطا می شوند. اینها همچنین شامل مزایا و مشوق هایی هستند که ممکن است از نظر پول نقد مشخص شوند. مزایای پولی شامل افزایش حقوق، پاداش نقدی، پرداخت پاداش، سهم سود، مستمری و غیره است.
مشوق های غیر پولی مشوق هایی هستند که جدا از پول به کارگران ارائه می شود. از چنین انگیزه هایی به عنوان نیازهای اجتماعی نیز یاد می شود. ملاحظات غیر پولی شامل ارتقاء، واگذاری اختیارات، مشارکت در تصمیم گیری، واگذاری کارهای خلاقانه، ایجاد فضای کاری بسیار بهتر، ارائه سوابق شایستگی و غیره است.
تأثیر انگیزه مثبت این است که باعث ایجاد یکپارچگی در بین کارگران می شود. احساس تعلق و احساس روابط در بین همکاران را ترویج می کند. به توسعه انرژی کاری کارگران و دستیابی به اهداف برنامه ریزی شده کمک می کند.
انگیزه منفی
انگیزه منفی علاوه بر این به عنوان رویکرد "چوب" نامیده می شود. یعنی اعمال تنبیهی برای کارکنان برای ایجاد رفتار مطلوب برای دستیابی به اهداف مشترک. مشوق های منفی نیز می توانند پولی یا غیر پولی باشند.
مجازات های پولی شامل جریمه، مجازات، کاهش پاداش، پاداش، کمک هزینه و کاهش سایر مشوق های مالی است. مجازات غیرنقدی شامل تنزل رتبه، تهدید به اخراج، انتقال به مناطق دورافتاده، به حداقل رساندن مسئولیت ها و غیره است.
اغلب منجر به رفتار تدافعی کارگران مانند ایجاد اتحادیه ها، کار بی کیفیت، جابجایی بالای کارکنان و غیره می شود. ممکن است منجر به فروپاشی مدیریت شود. با این حال، همیشه نمی توان از انگیزه منفی اجتناب کرد، زیرا با توجه به زمان و موقعیت به بهترین وجه می تواند به عنوان ابزاری برای ایجاد انگیزه عمل کند. فرآیند ایجاد انگیزه
انگیزه فرآیندی است که با نیازها شروع می شود و با دستیابی به انگیزه هایی که نیاز را برآورده می کند، خاتمه می یابد. به ویژه در فرآیند انگیزش سه عنصر نیاز، انگیزه و انگیزه وجود دارد.نیازها
نیازها زمانی ایجاد می شود که احساس محرومیت در مردم وجود داشته باشد. نیاز منشأ فرآیند انگیزش است. انسانها نیازهای بیپایانی دارند، زیرا ارضای نیاز اول، آرزوی یک نیاز اضافی را ایجاد میکند. برای دستیابی به نیازهای بیپایان عملکرد افراد، اغلب دغدغه اصلی هر یک از مدیران سازمان است.
فرآیند ایجاد انگیزه
نیاز ارضا نشده فرآیند انگیزش زمانی آغاز می شود که نیازی ارضا نشده در انسان وجود داشته باشد.
تنش. وجود نیاز ارضا نشده به او تنش می دهد.
راندن. این تنش باعث ایجاد میل انگیزشی در انسان می شود و او شروع به جستجوی جایگزین های مختلف برای ارضای این می کند.
رفتار جستجو پس از جستجو برای جایگزین، انسان شروع به رفتار مطابق با گزینه انتخابی می کند.
نیاز ارضا شده. پس از مدتها رفتاری خاص، ارزیابی میکند که آیا نیازش برآورده شده است یا خیر.
کاهش تنش. پس از برآورده شدن نیاز، انسان ارضا می شود و تنش او کاهش می یابد.
به عنوان مثال، اگر در یک کارمند نیاز به کسب درآمد بیشتر ایجاد شود، این نیاز او را بی قرار می کند و به این فکر می کند که چگونه نیاز خود را برآورده کند. برای ارضای نیاز خود ممکن است به کار سخت در سازمان فکر کند و ارتقا پیدا کند تا سخت شروع به کار کند. پس از مدتی مشوقها یا افزایشها یا ترفیعی دریافت میکند که نیاز او را برآورده میکند. اما فرآیند انگیزش با ارضای یک نیاز خاتمه نمییابد. پس از برآورده شدن یک نیاز، نیاز دیگری ایجاد می شود و همین روند ادامه می یابد تا نیازها در وجود انسان پدیدار شوند.
انواع انگیزه
انگیزه پیشرفت: انگیزه دستیابی به اهداف و پیگیری است. فردی با انگیزه پیشرفت آرزوی دستیابی به اهداف و ارتقاء در نردبان موفقیت را دارد. در اینجا، موفقیت برای تکان دادن خود مهم است و نه برای پاداشی که همراه آن است. این شبیه به رویکرد کایزن مدیریت ژاپنی است.
انگیزه وابستگی: انگیزه ای برای برقراری ارتباط با افراد بر مبنای اجتماعی است. افراد دارای انگیزه وابستگی زمانی کار بهتری را انجام می دهند که به خاطر نگرش ها و همکاری مطلوبشان از آنها تمجید شود.
انگیزه شایستگی: این انگیزه برای خوب بودن در چیزی است که به فرد اجازه می دهد کار با کیفیت بالا را انجام دهد. افراد با انگیزه شایستگی به دنبال تسلط بر شغل هستند، به توسعه و استفاده از مهارت های حل مسئله خود افتخار می کنند و در هنگام مواجهه با موانع سعی می کنند خلاق باشند. آنها از تجربه خود یاد می گیرند.
انگیزه قدرت: انگیزه تأثیرگذاری بر افراد و تغییر موقعیت است. افراد با انگیزه قدرت مایلند بر سازمان خود تأثیر بگذارند و برای انجام این کار مایل به ریسک هستند.
انگیزه نگرش: انگیزه نگرش، نحوه تفکر و احساس افراد است. این اعتماد به نفس آنها، اعتقاد آنها به خودشان، نگرش آنها به زندگی است. این احساس آنها نسبت به آینده و واکنش آنها به گذشته است.
انگیزه انگیزشی: جایی است که یک فرد یا یک تیم از یک فعالیت پاداش درو می کند. این نگرش "تو این کار را می کنی و آن را می گیری" است. این انواع جوایز و جوایز است که افراد را به کار کمی بیشتر سوق می دهد.
انگیزه ترس: اجبار انگیزه ترس فردی است که برخلاف میل خود عمل کند. آنی است و کار را به سرعت انجام می دهد. در کوتاه مدت مفید است. ویژگی های انگیزه
انگیزه یک پدیده روانی است. انگیزه یک احساس درونی است به این معنی که نمی توان آن را به کارمندان تحمیل کرد. احساسات درونی مانند نیاز، میل، آرزوها و غیره بر رفتار انسان تأثیر می گذارد تا رفتار خاصی داشته باشد. به عنوان مثال، تمایل به داشتن یک خانه جدید، احترام و شناخت و غیره.
انگیزه باعث ایجاد رفتار هدفمند می شود. انگیزه افراد را وادار می کند که به گونه ای رفتار کنند تا بتوانند به هدف خود برسند. افراد با انگیزه نیازی به نظارت یا هدایت ندارند. او همیشه به شیوه دلخواه کار خواهد کرد. به عنوان مثال، فردی انگیزه ای برای ترفیع دارد، بنابراین به طور موثر برای ارتقاء کار می کند.
انگیزه ها می توانند مثبت و همچنین منفی باشند. مدیران برای ایجاد انگیزه در کارکنان از انگیزه های مختلفی استفاده می کنند. برخی از محرک ها مثبت و برخی منفی هستند چند نمونه از انگیزه های مثبت مانند ارتقاء، افزایش، پاداش، احترام، شناخت و غیره. توقف افزایش و غیره گاهی اوقات ترس از انگیزه های منفی نیز فرد را به رفتار مطلوب ترغیب می کند.
انگیزه یک فرآیند پیچیده است. ایجاد انگیزه یک کار پیچیده و دشوار است. برای ایجاد انگیزه در افراد، یک مدیر باید انواع مختلف نیازهای انسانی را درک کند. نیازهای انسان احساسات ذهنی هستند که می توان آنها را به دقت اندازه گیری کرد. اگر مدیر آنها را به طور دقیق اندازه گیری کند، هر فرد نیز از رویکردهای متفاوتی برای ارضای نیاز خود استفاده می کند.برخی با انگیزه های پولی، برخی با انگیزه های غیر پولی، برخی با انگیزه های مثبت و برخی با انگیزه های منفی راضی می شوند. بنابراین نمی توان در انگیزه تعمیم داد.
انگیزه فرآیندی پویا و مستمر است. انسان ها همیشه در حال تغییر هستند. نیازهای انسان نامحدود است و پیوسته در حال تغییر است. ارضای یک نیاز، نیاز دیگری را به وجود می آورد، بنابراین مدیران باید به طور مداوم کارکرد انگیزش را انجام دهند.
اهمیت انگیزه
انگیزه به تغییر نگرش منفی به نگرش مثبت کمک می کند. کارکنان بدون انگیزه سعی می کنند حداقل فعالیت ها را در سازمان انجام دهند. اما انگیزه میل به انجام حداکثری خود را پر می کند. تمام منابع سازمان هیچ فایده ای ندارند مگر اینکه و تا زمانی که کارکنان از این منابع استفاده کنند. کارکنان با انگیزه از منابع به بهترین شکل استفاده می کنند.
انگیزه باعث بهبود سطح عملکرد کارکنان می شود. انگیزه سطح کارایی کارکنان را بهبود می بخشد به این معنی که کارمندان با حداقل اتلاف وقت و منابع شروع به انجام کار به بهترین شکل ممکن می کنند زیرا کارکنان با انگیزه همیشه به دنبال بهترین استفاده از منابع هستند. انگیزه شکاف بین توانایی کار و تمایل را پر می کند همیشه کارایی را بهبود می بخشد.
کمک به دستیابی به اهداف سازمانی کارکنان با انگیزه همواره برای رسیدن به هدف سازمانی تلاش می کنند و نهایت تلاش خود را برای تحقق هدف سازمانی به کار می گیرند، زیرا می دانند با دستیابی به هدف سازمانی تنها آنها می توانند به هدف شخصی خود دست یابند. همه کارکنان تلاش خود را در یک جهت برای دستیابی به هدف مشارکت می دهند.
انگیزه محیط کاری حمایتی ایجاد می کند. در انگیزش، روابط بین مافوق و زیردستان همیشه بهبود می یابد. هنگامی که کارکنان نیاز خود را برآورده میکنند یا در سازمان به رسمیت شناخته میشوند و مورد احترام قرار میگیرند، همیشه دستی حمایتی به مافوق میدهند. در سازمان همکاری و هماهنگی بیشتری وجود دارد و همه کارکنان با روحیه تیمی کار می کنند.
انگیزه به مدیران کمک می کند تا تغییرات را ایجاد کنند. کارکنان با انگیزه در پذیرش تغییرات با توجه به تغییرات محیط کسب و کار مقاومت کمتری از خود نشان می دهند، زیرا می دانند که اگر تغییرات در سازمان اجرا نشود، نه تنها سازمان متضرر خواهد شد، بلکه کارکنان نیز در تامین نیازهای خود دچار مشکل خواهند شد. برآورده شد. کارکنان با انگیزه همیشه در پذیرش تغییرات در سازمان حمایت و همکاری می کنند.
کاهش گردش مالی کارکنان این انگیزه باعث ایجاد اعتماد به نفس در کارکنان برای ارضای نیازهای خود در خود سازمان می شود. آنها همیشه جایگزینی را برای ماندن در سازمان انتخاب می کنند و به جای خروج از سازمان و افزایش درآمد، درآمد خود را افزایش می دهند. با انگیزه جابجایی کارکنان کمتر می شود زیرا کارکنان راضی هرگز کار را ترک نمی کنند. مزایای انگیزش